English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (3302 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fund U تهیه وجه کردن
funded U تهیه وجه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
enables U تهیه کردن برای
enabling U تهیه کردن برای
program U برنامه تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
gets U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
preparation U تهیه کردن اتش
preparations U تهیه کردن اتش
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
drafted U تهیه کردن پیش نویس
drafts U تهیه کردن پیش نویس
furnish U مزین کردن تهیه کردن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
provision U تهیه کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
blend U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
procure U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
provide U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
Other Matches
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
processes U تهیه کردن
process U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
bill U تهیه کردن صورتحساب
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
effigy U تمثال تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
put out U تهیه کردن اشفته کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
preparations U تهیه
seating U تهیه جا
preparation U تهیه
ministration U تهیه
off hand U بی تهیه
purveys U تهیه
purveying U تهیه
procurement U تهیه
purveyed U تهیه
purvey U تهیه
supplied U تهیه
supply U تهیه
supplying U تهیه
housing U تهیه جا
provision U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
counter preparation U تیر ضد تهیه
suppliers U تهیه کننده
weaponry U تهیه سلاح
provide U تهیه دیدن
provides U تهیه دیدن
data processing U تهیه اطلاعات
base development U تهیه پایگاه
preparatorily U بعنوان تهیه
on the stocks U د رشرف تهیه
prepare mortar U تهیه ملات
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
laid on <past-p.> U تهیه شده
fabricator U تهیه کننده
victualage U تهیه اذوقه
victual U تهیه اذوقه
placement U تهیه کار
furtherance U تهیه وسایل
placement U تهیه شغل
placements U تهیه کار
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
placements U تهیه شغل
lighting feeder U تهیه روشنایی
the preparation day U روز تهیه
triplication U تهیه در سه نسخه
triplicity U تهیه در سه نسخه
provisionment U تهیه خواربار
supplier U تهیه کننده
provided [that] <conj.> U تهیه شده
purveyance U تهیه خواربار
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
to bargain for U تهیه دیدن
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
pitched U تهیه دیده
preparator U تهیه کننده
preparation of food U تهیه خوراک
preparations U تهیه و ارایش
photo imagery U تهیه عکس
preparation fire U تیر تهیه
preparations U اتش تهیه
preparations U تهیه مقدمات
vacuum-packed تهیه شده
preparation U تهیه و ارایش
preparation U اتش تهیه
to make provision U تهیه دیدن
preparation time U زمان تهیه
preparation fire U اتش تهیه
parasceve U روز تهیه
preparation U تهیه مقدمات
programmers U تهیه کننده برنامه
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
programmer U تهیه کننده برنامه
affordable قابل تهیه و خریداری
topography U تهیه نقشه از عوارض
scripting U تهیه فایل اغازگر
stenciller U تهیه کننده استنسیل
stenciler U تهیه کننده استنسیل
hydrography U تهیه نقشه دریایی
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
forges U تهیه جنس قلابی
precontract preparations U تهیه اسناد قرارداد
rotogravure U تهیه گراور غلتکی
procuring U تهیه و تحویل اماد
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
barrier tactics U تاکتیک تهیه موانع
procures U تهیه و تحویل اماد
procure U تهیه و تحویل اماد
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
melinite U مخصوص تهیه چاشنی
he is an adequate provider U برای تهیه خواربار
acetylene generator U دستگاه تهیه استیلن
hosts U تهیه تسهیلات ورزشی
host U تهیه تسهیلات ورزشی
foresees U قبلا تهیه دیدن
quadruplication U تهیه چیزی درچهارنسخه
foresee U قبلا تهیه دیدن
hosted U تهیه تسهیلات ورزشی
hosting U تهیه تسهیلات ورزشی
beach unit U یکان تهیه بارانداز
it is in preparation U در دست تهیه است
procured U تهیه و تحویل اماد
preparatory U مربوط به تهیه یامقدمات
tasty U باسلیقه تهیه شده
advancing U قبلا تهیه شده
budgeteer U تهیه کننده بودجه
lyonnaise U باپیاز تهیه شده
budgeter U تهیه کننده بودجه
project section U بخش تهیه پروژه ها
forge U تهیه جنس قلابی
polychromy U فن تهیه نقوش الوان
project section U بخش تهیه طرحها
polychrome U تهیه عکسهای رنگی
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
cold turkey U بدون تهیه وتدارک
furred U تهیه شده باخز
program section U بخش تهیه برنامه ها
procurement U تهیه و تحویل اماد
information providers U تهیه کنندگان اطلاعات
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
advance U قبلا تهیه شده
area projection U تهیه تصویر منطقه
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
prearranged U از پیش تهیه شده
area projection U تهیه نقشه از منطقه
advances U قبلا تهیه شده
tastier U باسلیقه تهیه شده
tastiest U باسلیقه تهیه شده
curf U خاکی که اجر از ان تهیه میشود
bessemer U یکی از روشهای تهیه فولاد
animators U تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
spinner U دستگاه ریسندگی جهت تهیه نخ
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
draftsman U تهیه کننده لوایح قانونی
barrage rocket U موشک مخصوص تهیه سداتش
mix in place U تهیه بتن در خود کارگاه
custom built U سفارشی تهیه شده اختصاصی
dressing plant U تاسیسات تهیه سنگ معدن
lead up U تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead-up U تهیه مقدمات را دیدن راهنما
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
subornation U جرم تهیه شهود کاذب
spaced armor U تهیه زره دو پوشه یا دوپوسته
silent partner U شریکی که تهیه سرمایه بااوست
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
testacy U تهیه وتدوین وصیت نامه
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
home-made <adj.> U در خانه ساخته [تهیه] شده
furnisher U تهیه کننده سامان واثاثیه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com